، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره
پیوند عشق من و همسرمپیوند عشق من و همسرم، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

هدیه ای از امام عشق

اومدم با تاخیر

سلام به همه دوستان اول فرارسیدن ماه عزایه سالار شهیدان حسین بن علی (ع) رو به همه تسلیت میگم .   اما بگم از این چند روز که نبودم اول اینکه برادرم و نامزدش رو این چند روز که مهمون مابودن حسابی تو تهران گردوندیم و خونه فک و فامیلا بردیم و خونه دایی بزرگه من که تو این دو سال ازدواجمون نرفته بودیم هم رفتیم و در آخر برادرمو نامزدش نرگس رفتن خونه خواهر نرگس و چند روزیم اونجا بودنو دوباره برگشتن خونه ما همسرمم رفت براشون بلیط قطار گرفت و برگشتن دوباره میانه . این چند روزه محرمم میخواستیم همون هیئتی که دوسال پیش میرفتیم بریم ولی به خاطر بارداری من و دوری اون هیئت از محل زندگیمون همسرم نگذاشت بریم و همین نزدیکیهای خونمون یه هیئت پیدا ...
21 آبان 1392

اومدم با كلي خبر

اول از همه با اينكه خيلي ديره عيد قربان رو تبريك ميگم و همينطور پيشاپيش فرا رسيدن عيد غدير رو تبريك ميگم خبر اول اينكه بگم ما شنبه رفتيم برا سونوگرافي غلبارگري و جوابش خوب بود و مشكلي بچه نداشت و جوابش رو برديم پيش دكتر و اونم گفت كه خوبه و برام قرص نوشت و گفت تا 5 هفته ديگه بايد اينارو استفاده كنم و بعد برم تا قرص هامو عوض كنه خبر دوم اينكه خواهرم قرار بود از ميانه بياد و پيش من بمونه تا نوروز ولي متاسفانه زنگ زد و گفت نميشه بيام خبر سوم هم اينكه برادرم علي كه تازگي نامزد كرده ديروز با نامزدش از ميانه اومدن و الانم مهمون ما هستن   ...
1 آبان 1392
1